پیش از عروج

اول اجازه بدهید این را روشن کنیم که در سلسله مراتب روحانی موجوداتی وجود دارند که در خدمت هدایت بشر هستند و چند دسته ­ی فعلا شناخته شده برای ما بدین ­شرح هستند: 1) فرشتگان 2) یونیکورن ­ها 3) اژدهایان 4) استادان معراج 5) روح شخصی و خود برتر 6) الاهه ­ها 7) روح عناصر طبیعی 8) الوهیم ­ها 9) شاکتی­ ها 10) اِلف ­ها. توضیح ویژگی ­های کامل هر دسته از این راهنمایان و کنار زدن پرده ­های پیشداوری در مورد ایشان را به یادداشت مستقلی موکول خواهیم کرد. فعلا صرفا می­ خواهیم این را بدانید که «سنت جرمین» در دسته ­ی «استادان معراج» (یا ascended masters) قرار دارد، یعنی انسان­ هایی که درست مثل خودمان بر روی زمین زیسته و در مسیر تکامل خود به سطحی از رشد رسیده­ اند که اصطلاحا به آن «عروج» می ­گویند. بعد از این، بعضی از این عزیزان با اختیار و انتخاب خودشان برای خدمت به انسان ­ها در مسیر عروج داوطلب می ­شوند. یعنی مثلا هزاران استاد عروج کرده وجود دارند اما تنها تعداد محدودی از آن­ها برای خدمت به ساکنان زمین داوطلب شده­ اند و الباقی به دیگر مناطق جهان تشریف برده اند! سنت جرمین یکی از این استادان دوست داشتنی است که هر چه فهم بیشتری از خرد و عشقِ او پیدا کنید، بیشتر قدر و ارج او را درک خواهد کرد!

منبعِ گزارش­ ها در مورد زندگیِ زمینیِ او بسیار متنوع است. بعضی ­ها (از شاهزادگان و سیاستمداران گرفته تا هنرمندان و فیلسوفان و افراد معمولی) این شانس را داشته­ اند که در زمان حیاتِ سنت جرمین او را ملاقات کرده و طعم مجالست با چنین فرد بزرگی را بچشند و این موضوع را در خاطراتشان ثبت کنند. سنت جرمین (با ریشه ­ی لاتینیِ Sanctus Germanus به معنای «برادر مقدس») مدام در سفر بوده، مناصب متعدد و متفاوتی را اختیار می ­کرده و هویت خود را پنهان می ­کرده است. طبعا منظور ما ملاقات با آخرین تجسّد زمینیِ سنت جرمین است که به عروج منتهی شده و مهمترین و پربارترین حضور زمینیِ ایشان بوده است، وگرنه استادِ بزرگ بارها بر روی زمینه زیسته و هربار بخشی از تکامل خود را طی کرده است که آن­ها نیز جالب توجه بوده­ اند اما طبعا بیانگرِ سطحی از آگاهی و رشد وی هستند که بالطبع تاحدی پایین ­تر از سطحِ آخرین تجسد فیزیکیِ او بوده است.

 می­ گویند تا وقتی بر روی زمین بوده است، خیلی راحت و سلیس به چندین زبان سخن می­ گفته، در آهنگسازی و نواختن ویولن استاد بوده، دیپلماتی تاثیرگذار و همزمان حامل حکمت­های باستانی و دانش ­های مرموزی در حوزه ­ی متافیزیک بوده است. هر کسی با وی هم­سخن شده، از برجستگی ­ها و خصلت ­های خارق ­العاده ­ی او انگشت شگفتی به دهان می­ گرفته و همزمان عاشق مجالست با او می ­شده است. خاطراتِ چاپ ­شده ­ی این افراد (که معمولا شاهزاده و از طبقات بالاتر جامعه بوده­ اند) مملو از چنین مطالبی است و اگر کنجکاو هستید جزئیات بیشتری در این خصوص بدانید به مدخل دائرة المعارف ویکی­ پدیا در مورد او مراجعه کنید.

فقط برای اینکه سرنخ­ هایی برای تأمل و بررسی بیشتر داشته باشید، خوب است نامِ تجسّدهای قبلیِ سنت جرمین بر روی زمین را برایتان فهرست کنم! (البته ممکن است تناسخ متعددِ یک روح بر روی زمین برایتان قابل قبول یا حداقل قابل فهم نباشد، پس لطفا صبر کنید تا مقاله ­ی مفصلی که در این مورد خواهم نوشت را بخوانید!) من بشخصه از شنیدن این اسامی شگفت­ زده شدم. در ضمن، چنین اطلاعاتی را فقط از طریق پیام ­های چنل شده یا روابط تله ­پاتیک بعد از عروج این استاد به دست آورده ایم پس در کتاب های تاریخ دنبالشان نگردید که نا امید می شوید! برخی از منابعی که برای نورکاران و اهل فن معتبر است (هرچند در عرفِ مرسومِ آکادمیک چنین نباشد و پشتِ همین واقعیت، حقایقی نهفته است!) به ­تدریج چنین اطلاعاتی را در دسترس عموم گذاشته ­اند. برخی از این منابع را در ادامه معرفی خواهم کرد. حالا وقتِ آشنایی با شخصیت­ هایی است که حاملِ روحِ استادِ معراج سنت جرمین بر روی زمین بوده ­اند:

هزیود (شاعر یونانی)، ساموئل (پیامبرِ بنی­ اسرائیل)، افلاطون (فیلسوف باستانی یونان)، سن ژوزف (یوسف نجار/پدرخوانده ­ی عیسی مسیح)، سنت آلبان (قدیسِ شهیدِ مسیحی/روم باستان)، پروکلوس (فیلسوفِ بزرگِ نوافلاطونی با گرایشاتِ عمیقِ باطنی)، لرد مرلین (کیمیاگرِ بزرگ و استادِ بی ­بدیلِ جادوگری)، راجر بیکن (فیلسوف و علامه ­ی قرون وسطی)، کریستوف کلمب (دریانوردِ مشهور و کاشف قاره­ ی آمریکا)، و فرانسیس بیکن (فیلسوفِ برجسته ی تجربه ­گرای قرن هجدهم). از این­ها مهم ­تر، چیزی که برای من بشخصه به صورت قطعی روشن شده است، حضور وی در تمدنِ باستانیِ آتلانتیس (حدودا 15 هزار سال پیش) به عنوان یکی از بزرگترین کاهنان و معلمان روحانیِ بشر بوده است! این را استاد جان آرمیتاژ (هری داس بابا) که سیستمِ پیشرفته ­ی شامبالا را از طریق استاد سنت جرمین دریافت نموده، از خودِ ایشان و با جزئیاتِ جالبی نقل کرده است.

جایگاه امروزِ استاد

تا جایی که برای ما روشن شده است، بشر در طی دو هزار سالِ گذشته در دورانی به سر می ­برده است که مطابق با تقویم ­های باستانی با نام عصر پیسکِس (حوت/ماهی) شناخته می­ شود. خصلتِ این دوران در یک جمله عبارت است از: «سیطره ­ی نوعی از آگاهی که قادر نیست معنویت، قلمروی روحانی یا الوهیت را جز در چارچوب مفاهیمی چون سرسپردگی، خوب و بد، بهشت و جهنم، گناه و مجازات، عقاید جزمی، و مذهب رسمی بفهمد و بپذیرد». رهبر و پیشقراولِ این دوران، یا به تعبیر بهتر، واسطه­ ی فیض در این دوره­ ی دو هزارساله، استاد معراج جناب عیسی مسیح بوده است. اما از سال 2012 که بشر یک گردنه ­ی مهم تاریخی را پشت سر گذاشته و وارد عصر آکواریوس (هماهنگ با صورت فلکیِ دَلو) شده است، تغییرات چشمگیری ایجاد شده که مهمترینِ آن­ها، ارتقای آگاهی بشر به سطحی است که او را مجاز می ­سازد به صورت بی­واسطه با قلمروی الوهیت رابطه داشته باشد. باید یک یادداشت مستقل در مورد تغییراتِ عمده ­ی این عصر و اهمیتِ آن­ها بنویسم و همین جا این قول را می ­دهم. ولی چرا برای اینکه جایگاه استاد سنت جرمین را بدانیم از عصر پیسکس و آکواریوس گفتم؟

چون رهبر، استاد، حامی و واسطه­ ی فیض در عصر آکواریوس (تا دو هزار سال بعد)، استاد سنت جرمین، حافظِ شعله ­ی مقدسِ بنفش است. خوب است این را هم بگویم که در دو هزار سالِ قبلی، شعله ­ی مقدسِ نیلی رنگی بر سیاره حاکم بوده و حافظِ آن استاد عیسی مسیح به حساب می آمده است. فرهنگ ­های معنویِ باستانی (به ویژه مایاها) پایان عصر پیسکس در سال 2012 را پیشگویی کرده بودند و بسیاری از روحانیان بلندپایه (از جمله سنتی که توسط پیامبران الاهی و از طریق کتب مقدس توسعه یافته است) بر این باور بوده ­اند که بشر با پتانسیل ­های فعلی قادر نخواهد بود پس از 2012 را ببیند و پیش از آن، حیات روحانی خود را چنان تباه خواهد کرد که شاهدِ پایانِ تاریخِ خود خواهد بود. این پایانِ تلخ به صورت قیامت، رستاخیز و روز حساب که با حوادث هولناکی همراه است و جزا و پاداش (همان مولفه ­ی کلیدیِ آگاهیِ عصر پیسکس) محورِ اصلیِ آن است، در متون مقدس بازنمایی شده است.

اما آیا کاهنان و پیشگویان باستانی و پیامبران اشتباه کردند؟ هرگز! آن­ها بر حسب پتانسیل ­های بشر می ­توانستند آینده­ و تقدیرِ او را ببینند. این یک قضای محتوم نبوده است، چون ناموسِ خلقتِ بشر بر پایه ­ی «اراده ­ی آزاد» و «اختیار» استوار است. این امکان وجود داشته است که بشر با تمام یأسی که در جان پیامبران ریخته، بتواند با استفاده از اختیارِ خود، تقدیرش را دگرگون سازد و خوشبختانه چنین کرده است. حکایتِ این تغییر توسطِ فرشتگانِ آتلانتیس چنین توصیف شده است: «در اگوست 1987 یک مناسبتِ نجومی شکل گرفت که یک تلاقی هارمونیک محسوب می ­شد. همزمان، بسیاری از نورکاران خود را به قله ­ی کوه ­ها یا مکان ­های مقدس رسانده و از  طریق نیایش و مراقبه برای سیاره­ ی زمین درخواست کمک کردند. نورِ نیایش­ هایی که آن­ها به سوی آسمان­ ها فرستادند چنان عظمتی داشت که سنت جرمین (آن استاد روشنی ­یافته)، آن­ نور را به همراه درخواست­شان مبنی بر یاریِ بشریت، به منبع/خدا منتقل ساخت. به لطفِ خداوند، سنت جرمین اجازه یافت [در ازای این درخواست] «شعله ­ی بنفش» را بار دیگر برای انسان ­های سرتاسر سیاره به ارمغان آورد تا انرژی منفی­ اطراف وجودِ آن­ها را دگرگون سازد.» (Angel Answers by Diana Cooper)

درباره­ ی شعله­ ی بنفش

می­ توان در مورد ماهیت، جایگاه و کارکرد این شعله ­ی مقدس یک کتاب کامل نوشت اما اینجا به چند نکته ­­ی مهم می ­پردازیم تا اجمالا روشن شود ماجرای «شعله ­ی بنفش» چیست. اولا باید در نظر داشته باشید که منظور از «شعله»، یک انرژی روحانی است و از آنجا که قلمروی روحانی در میان عناصر اربعه بیش از هر چیز با عنصر آتش قرابت دارد از واژه­ ی «شعله» برای آن استفاده شده است. از آنجا که عنصر آتش پاک­ کننده و عاملِ استحاله محسوب می­ شود نیز این تعبیر برای این ارتعاش روحانی بی ­مناسبت نیست. دلایل دیگری هم در میان است که فعلا از آن­ها می ­گذریم.

اگر مثل یک فرشته یا موجود روحانی که چشم و مغز مادی نداشته باشد و جهان مادی را مثل ما تجربه نکند به جهان بنگریم، آنچه می­ بینیم تلفیقی از نورها، اشکالِ هندسی، و اصوات است. البته تمام اینها از آن جنسی نیستند که ما با چشم و گوش مادی درک می­ کنیم بلکه چون خصلت بسیار لطیف تری دارند و در عین حال شباهت هایی هم در میان است اشتباه نیست اگر چنین بگوییم. 

سیاره ­ی ما به عنوان عالم کبیر و هر انسان به عنوان عالم صغیر، تلفیقی از 7 پرتوی نوری است که با تناسب به ­خصوصی با یکدیگر تلفیق شده­ اند. این پرتوها هر یک تجلّی یکی از ابعاد آفریدگار هستند و در هر عصر، یکی از آن­ها بر روی زمین غلبه دارد. این پرتوها که از شعله­ های مقدسی ساطع می­ شوند که یک استاد معراج از آن حفاظت می­ کند، به این ترتیب هستند: پرتوی اول: شعله­ ی سرخ تحت حفاظت استاد اِل موریا؛ پرتوی دوم: شعله­ ی آبی تحت حفاظت استاد کوتومی؛ پرتوی سوم: شعله ­ی زرد تحت حفاظت استاد سراپیس بی؛ پرتوی چهارم: شعله­ ی سبز تحت حفاظت استاد پل ونیزی؛ پرتوی پنجم: شعله ­ی نارنجی تحت حفاظت استاد هیلاریون؛ پرتوی ششم: شعله ­ی نیلی تحت حفاظت استاد عیسی مسیح؛ پرتوی هفتم: شعله ­ی بنفش تحت حفاظت استاد سنت جرمین.

پرتوی بنفش قدرتمندترین پرتو از جهت فرکانسی در میان هفت پرتوی نوریِ سیاره محسوب می­ شود. خصلت مهم دیگری که از سوی استادان روحانی در مورد این پرتو کشف شد که از این جهت آن را منحصر به فرد می ­سازد، قدرتِ تغییر دادن انرژی در سطح فیزیکی و روحانی است. اینگونه، این پرتو قادر است تحولات مثبتی را در هر عرصه ­ای و در هر سطحی که فکرش را بکنید ایجاد کند!

حالا شاید متوجه شوید چرا در آخرین دوره از فرایند تکامل و رشد سیاره قرار داریم و چرا همه جا سخن از تحولات معنوی است و چرا در این دوران کسی مثل من و شما در حال نوشتن و خواندن این دست مطالب هستند. شعله­ ی بنفش، اساسا دگرگون­ کننده است و برای این دگرگونی روحانی دست به پاکسازی، شفا و هر کار دیگری که لازم باشد می ­زند. شعله ­­ی بنفش ارتعاشی به مراتب بالاتر از باقی شعله ­هایی که از آن­ها یاد شد دارد و بشر در هزاران سال گذشته در حال مهیا شدن برای تحملِ چنین سطح ارتعاشی و آگاهی متناظر با آن بوده است. چنانکه استاد کوتومی در مورد آن گفته است: «شعله­ ی بنفش یک سیستم بازیافت کیهانی است که اشتهایی سیری ­ناپذیر برای بلعیدن ناخالصی، تاریکی و آلودگی ­ها دارد». اگر خودتان را در معرض انرژیِ این شعله قرار دهید و کار با آن را بیاموزید، مزایای بی ­شماری برای شما خواهد داشت. قول بعدی که باید به شما بدهم این است که یادداشت مستقلی درباره ­ی نحوه استفاده و فراخوانی این شعله بنویسم!

البته باید در نظر داشت که مسئولیتِ نگهبانی از شعله ­ی بنفش از ابتدا به سنت جرمین سپرده نشده است چرا که ایشان یک استاد معراجِ متأخر هستند و حدودا دویست سالی می­ شود که عروج کرده­ اند. پیش از این، حافظ شعله­ ی بنفش بانو کوان یین بوده­ اند که یک الاهه ­ی باستانیِ شرقی محسوب می­ شود و در اصل، یک موجود انسانی بوده است که عروج خود را تجربه کرده و در طول زمان از سوی انسان­ ها به عنوان الاهه ­ی عشق و همدلی مورد ستایش قرار گرفته است. بانو کوان یین مقام بسیار والایی در سلسله مراتب روحانی دارد و سیستم کاروناکی که یکی از مؤثرترین شیوه­ های تعالی روح و گشایش قلب است به انرژیِ این استادِ بزرگ بسیار نزدیک است. کارورزان پیشرفته ­ی ریکی همواره کار با این سیستم را یکی از قدرتمندترین تجارب معنوی خود می­ دانند. فرشته ­ی اعظم حضرت میکائیل نیز ایشان را یکی از اربابان کارما معرفی کرده ­اند که به معنای برخورداری ایشان از یک مقام فوق ­العاده ­ی روحانی است.

اما پیش از بانو کوان یین و از ابتدای خلقت، مسئولیت نگهبانی از این شعله ­ی مقدس بر عهده­ ی چه کسی بوده است؟ فرشته­ ی اعظم جناب زادکیل! توجه داشته باشید که شمار فرشتگان اعظم یکی و دو تا نیست و محدود به موارد انگشت ­شماری نمی­ شود که ما می ­شناسیم. هزاران فرشته ­ی اعظم در دستگاه آفریدگار در حال خدمت به طرح الاهی هستند که یکی از کمتر شناخته ­شده­ ترین ­هایشان همین جناب زادکیل است. تا پیش از شروع عصر جدید و افزایش رفت و آمد فرشتگان به سیاره­ ی ما برای فراهم کردن مقدمات عروجِ همگانی، بسیاری از آن­ها در دیگر نقاط جهان هستی مشغول انجام ماموریت بوده ­اند. فرشتگانی که از قدیم ­الایام با انسان­ها در ارتباط بوده ­اند عبارتند از جناب میکائیل و جبرئیل. باقی فرشتگان به تدریج و با ورود این سیاره به دوران گذارِ روحانیِ خود پا به میدان گذاشته ­اند یا بهتر است بگوییم برای اهل زمین شناخته شده­ اند.

در عصر آکواریوس، به جرئت می­ توان گفت ابزاری در اختیار عموم وجود ندارد که قدرتمندتر و مبارک­ تر از شعله ­ی بنفش باشد. انرژیِ روحانیِ شعله ­ی بنفش در تمام سطوح وجودی در خدمت ما است و استفاده از آن نیز بسیار راحت است. چنان که فرشتگان آتلانتیس تذکر داده ­اند، بشر هیچ ­وقت به این راحتی نمی­ توانسته است این سطح از اعمال روحانی را در سطح عمومی تجربه کند و فراخوانیِ انرژیِ شعله­ ی بنفش در اختیار خواصِ منتخبی بوده است که مراحل رشد روحی خود را پشت سر گذاشته و آماده­ ی تشرف و دسترسی به این انرژی می­ شده­ اند. اکنون اما به واسطه ­ی تعالیمِ ارزشمندِ استاد سنت جرمین و دیگر استادان و فرشتگانی که برای تعلیم و هدایت بشریت با ما ارتباط می ­گیرند، شیوه ­های گوناگون و مؤثری برای فراخوانی و استفاده از این انرژی را یاد گرفته ­ایم.

برای بررسی بیشتر، به ­ویژه نگاه کنید به کتاب «شعله ­ی بنفش: کیمیای تحول شخصی» اثر خانم الیزابت کِلِر. شیوه­ های فراخوانی و استفاده از شعله ­ی بنفش (مانترا، مراقبه، تجسم، دعا، همسویی) را در یک مقاله ­ی جداگانه برایتان آماده خواهم کرد. لطفا کمی منتظر بمانید!

در ضمن، با گذشت زمان و لنگر انداختنِ سطح تازه­ تری از انرژی ­های کیهانی به روی زمین (که این موضوع معنای خاصی هم دارد!)، شعله ­ی نقره ­ای (انرژیِ شفقت) نیز با شعله ­ی بنفش تلفیق شده و ویژگیِ تازه­ ای به آن داده است. کارش هم این است که هرگاه شعله ­ی بنفش چیزی را پاک می ­کند، شعله ­ی نقره ­ای چنان صیقلی به آن می ­دهد که بدرخشد! از این بالاتر، مدتی است که شعله ­ی طلایی (نماینده­ ی ارتعاشِ عشق بی قید و شرط یا انرژیِ مسیحایی) نیز به این ترکیب اضافه شده و معجونِ عجیب و غریبی ایجاد کرده است. چنانکه فرشتگان آتلانتیس گفته­ اند: «این ترکیبِ حقیقتا قدرتمندی است که می ­تواند آگاهیِ شما را تا بُعدِ پنجم ارتقا دهد»[1]!

آموزه ­های سنت جرمین به عنوان یک استاد معراج

ارائه­ ی یک تصویر جامع و دقیق از تمام ظرافت ­ها و عمقِ آموزه ­های استاد جرمین کاری نیست که بتوان در یک یادداشت وبلاگی انجام داد و احتیاج به مجال وسیع­تری دارد، با این ­حال قصد دارم برای اینکه با حال و هوای آموزه­ های ایشان آشنا شوید، فهرستی از 10 موضوعِ مهمِ منعکس شده در آثاری که از طریق فرایند چنلینگ در اختیار ما قرار گرفته است را در اختیارتان بگذارم. شاید بعد از مطالعه ­ی این بخش احساس کنید میل درونیِ زیادی به بررسیِ بیشتر و عمیق­تر آثار وی دارید و این گام مهمی در سیر رشد آگاهی شما خواهد بود، قول می ­دهم!

توجه داشته باشید که هر یک از چنل ­کنندگان استاد سنت جرمین در سطح آگاهیِ خودشان مطالبی را از ایشان دریافت می ­کنند و با رشد و توسعه­ ی آگاهی ­های لطیفِ بشری، ممکن است لایه­ های دیگری از این تعلیمات عرضه شود که بشخصه در طی تحقیقاتم با آن مواجه شده ­ام. طیف موضوعاتی که استاد به آن­ها پرداخته ­اند به صورت کلی عبارتند از: 1) کیمیاگری، 2) آزادی، 3) عروج روحانی، 4) تحول شخصی.

1. سنت جرمین را معمولا با عنوان «استاد کیمیاگری» می ­شناسند. تعلیمات او در این باب متمرکز بر تحول شخص است نه تبدیل مواد به یکدیگر. مقصود از کیمیاگری در آثار ایشان، بیدار کردنِ قدرت ­های روحانی به منظور دگرگون کردن افکار و احساسات منفی به حالاتِ والاترِ آگاهی و نور است. کیمیاگریِ او عبارتست از تبدیل تاریکی به نور. (منبع: کتاب The I Am Discourses, Vol. 1, By Guy Ballard) 

2. اصولِ آزادیِ روحانی هماهنگ با قوانینِ الاهی از جمله ­ی مهم­ترین آموزه ­های سنت جرمین به حساب می­ آید که بر اساس آن می­ توان از قدرتِ حضورِ I Am به منظور فراخوانیِ قوانین الاهی برای عبور از تمامی محدودیت­ ها و دسترسی به آزادی کامل استفاده کرد. استاد مسیری را برای افراد مهیا کرده ­اند که بتوانند همزمان بر اساس اراده­ ی الاهی زیسته و از موهبت ­های بی­ پایان مادی و معنوی نیز برخوردار باشند. (منبع: کتاب Teachings of Saint Germain, By Elizabeth Clare Prophet)

3. مشهورترین آموزه­ ی سنت جرمین برای نورکاران و سالکان معنوی، استفاده از قدرت شفابخشی و پاکسازیِ شعله­ ی بنفش است. این انرژی قادر است تمام کارماها و ارتعاشات منفی را از هاله و میدان انرژی فرد پاک کرده و او را مهیای رشد روحانی کند. (منبع: Saint Germain On Alchemy, By Mark L Prhphet)

4. سنت جرمین یکی از اعضای جامعه­ ی بزرگِ برادریِ سفید است، یعنی گروهی از موجودات روشنی ­یافته که به قلمروهای بالاترِ وجود عروج کرده ­اند. آموزه ­های این جامعه متمرکز بر شیوه ­های عروج، فعالسازی قوای روحانیِ والا، استادیِ عناصرِ اصلیِ جهان، و تحقق بخشیدن به الوهیتِ درونی است. (منبع: The Ascended Masters and Their Retreats, By Geraldine Innocente)

5. متوجه شدنِ قوانینِ حاکم بر جهان انرژی ­های لطیف و آموختنِ شیوه­ ی کنترل و جهت­ دهیِ آن از جمله ­ی آموزه ­های پرفایده­ ی این استاد معراج است. ایشان به شما می ­آموزد چگونه بر انرژیِ خود مسلط شوید و آن را از طریق ذهن و احساس خود به جریان بیاندازید تا به سطح کیفیِ بالاتری از زندگی دست یابید و بتوانید جهان پیرامون خود را تحت تاثیر قرار دهید. (منبع: The Power of Spoken Word, By Elizabeth Clare Prophet)

6. پرتوی هفتم، قلمروی اختصاصی تعلیمات استاد سنت جرمین است و با خصلت­ هایی چون رهایی، بخشش و دگرگونی شناخته می­ شود. این پرتو به کاربران خود اجازه می ­دهد ابعاد گوناگونِ زندگیِ خود را در راستای تکامل شخصی و روحانی هدایت کنند. (منبع: The Seven Rays of Light, By Mark L Prophet)

7. عروج و استادیِ روح در زمره ­ی سرفصل­ هایی است که توسط سنت جرمین تعلیم داده می ­شود تا شخص بتواند از قید و بندِ زندگیِ زمینی رها شده و به قلمروهای بالاترِ واقعیت راه یابد. این آموزه ­ها آگاهی روحانی را در فرد بیدار کرده و همراه با ابزارها و تمرین ­هایی ارائه شده­ اند تا فرد بتواند تسلط کاملی بر ذهن، بدن و روح خود داشته باشد. (منبع: The Ascension Manual, By Guy Ballard)

8. دستیابی به قدرت شخصی و اشراف نسبت به قدرت کلمات یکی از موضوعاتِ مورد تاکید سنت جرمین در منابع مختلف است. اگر شخص مسئولیت افکار، کلمات و رفتارهای خود را بر عهده نگیرد، هرگز قادر به دسترسی به آن هسته ­ی قدرتمندِ درونیِ خویش نخواهد بود. استاد بر اهمیتِ مراقبت از گفتار تاکید زیادی دارد و آن را یکی از مهمترین راه­ های خلقِ تجربه ­های زندگیِ هر شخص معرفی می ­کند. (منبع: The Great I AM, By Guy Ballard)

9. تربیت و تعلیم جنگجویان نور که با چالش ­های زندگیِ زمینی شجاعانه مواجه شده و قادر به غلبه بر آن­ها هستند نیز یکی دیگر از کارهایی است که این استاد معراج بر عهده گرفته است. در این دوره ­ی مهارتی و استقامتی شما آموخته می­ شوید که قدرت درونی خود را پرورش داده، و شهامت و جسارت بیشتری را با حکمت و خرد درونیِ خویشتن توأم کنید. اگر تحت تعلیم سنت جرمین به یک جنگجوی نور تبدیل شوید به یکی از رهبران معنوی جهان تبدیل خواهید شد. (منبع: The Path of The Spiritual Warrior, By Elizabeth Clare Prophet)

10. حقایقی که باید در مورد مقام I AM بدانیم از طریق این استاد معراج در اختیار ما قرار گرفته است. این مفهوم در مرکز تمامِ تعلیماتِ عروج قرار دارد و نماینده­ ی آن شعله­ ی الاهیِ درونِ هر موجودِ آگاه است که او را مستقیما به خداوند متصل می­ سازد. با اتصال مستمر به این مقام، فرد می ­تواند رسالت نهاییِ خود بر روی زمین را شناسایی کرده و به سرانجام برساند. (منبع: I Am Discourses, By Guy Ballard)

در پایان می خواهم یک هدیه ویژه به شما بدهم، مخصوصا آنهایی که می توانند کتاب ها را به زبان اصلی مطالعه بکنند. من در خلال تحقیقاتم در مورد سنت جرمین به منابع متعدد برخوردم ولی آنچه می خواستم کتابی بود که توسط خود ایشان چنل شده باشد و در اوج کیفیت و تاثیرگذاری باشد. با جستجوهای معمول به چنین کتابی دست پیدا نکردم تا اینکه مستقیما از خود سنت جرمین پرسیدم و ایشان کتاب زیر را معرفی کردند. حالا این کتاب را به عنوان یک هدیه ی بزرگ که قابل ارزشگذاری نیست به شما هم معرفی می کنم و امیدوارم قدرش را بدانید: سنت جرمین از کیمیاگری پیشرفته می گوید! تالیفِ دیوید کریستوفر لوئیس. موفق باشید و بدرخشید!

[1] . این کتابی که به صورت کامل از سوی فرشتگان آتلانتیس چنل شده است را مدتی است ترجمه کرده ام اما به دلیل منحصربفرد بودن و حساسیت برانگیز بودنِ برخی مطالب آن، ناشران ریسک انتشار آن را نمی پذیرند و در مورد اینکه مخاطبان احتمالی آن چه افرادی باشند به جمع بندی نرسیده اند. در صورتی که موفق به انتشار رسمی این کتاب مهم و بسیار پربار نشوم، از طریق همین سایت و به صورت محدود در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.