سهم شما از پُرتالهای نوری زمین چقدر است؟
«نور» همان آگاهی است و «آگاهی» همان حضور است. نورکار، همواره حاضر است، در پیشگاه حقیقت! اگر شما در این مورد تحقیق می کنید و هم اکنون به این یادداشت رسیده اید، شما نیز یک «نورکار» هستید، حتی اگر تاکنون آگاهانه به آن فکر نکرده بودید!
«نورکار»، یک روح انسانی است که قدرت روحانی خود را کم و بیش به فعلیت رسانده است. حضورِ «نورکار» در میان انسانها موجب ارتقای سطح آگاهی، نور و ارتعاش انرژی آنها می شود. هرچند نورکاران از لحاظ سطوح پیشرفت با یکدیگر تفاوتهای چشمگیر دارند و هر یک در زمینه ای مستعد رشد و خدمت به دیگران است، اما تمام آنها خصلت هایی مشترک دارند.
«نورکار» به شکل آگاهانه، نور را از قلمروهای والاتر آگاهی دریافت می کند، در بدنش از آن محافظت می کند، و به زمین و اهلش می تاباند. از آنجا که در غایت، تمام موجودات یکی هستند، نورکاریِ یک نفر، موجب روشن شدن و ارتقای همگان می شود. پس «نورکار» فارغ از هرگونه فعالیت اجتماعی، صرفا به دلیل حضورش، موجب ارتقای سطح آگاهی و ارتعاشات نوری دیگران می شود. به همین دلیل، «نورکار» بیش از هر چیز بر ارتقای روحی خود متمرکز است و اطمینان دارد که انرژی و نوری که بدست می آورد، اینقدر زیاد هست که همگان در آن سهیم شوند!
ارتقای سطح آگاهی، نور و ارتعاش زمین و ساکنانِ آن به این معنا است که به جای ترس، طمع، نگرانی، جنگ، زیاده خواهی، جهالت، مادی گرایی و خودپرستی، ارتعاشاتی چون اعتماد قلبی، فراوانی، عشق و همدلی، صلح و آرامش درونی، گرایش به زندگی معنوی، رشد آگاهی و خیرخواهی توسعه پیدا می کنند. پس از این، هم سازمانها و حکومتها تصمیماتی هماهنگ با ارتعاش جدید خواهند گرفت و هم مردم تمایل بیشتری به نشان دادن چنین خصلتهایی خواهند داشت. البته عروج انسانها با کمک نورکاران بسیار گسترده تر و عمیقتر از این خواهد بود، اینها تنها نشانه هایی برای شروع هستند!
نورکاران در بالاترین سطح خدمت رسانی به مردم سراسر جهان هستند و در ازای آن، رشد انرژیهای نوری خود را هدیه می گیرند. آنها در جهانی سرشار از نور، شفقت، صلح درونی، و آگاهی های والا زندگی می کنند و حالشان خیلی خوب است (هرچند سختی هایی را هم باید تحمل کنند!). زندگی یک «نورکار»، دارای اصول و الگوهایی است که اگر همگان با تمام تفاوتهایشان از آن پیروی کنند، زمین به یک بهشت کامل تبدیل خواهد شد.
همچون یک «نورکار» زیستن و شتاب دادن به عروج خود و سیاره به هیچ عنوان سخت و دشوار نیست. چرا که پیش از هر چیز، «قصد و نیت خیر» و پس از آن «دوست داشتن روح خود» برای ورود به قلمروی نورکاری کفایت می کند. آموزش ها و تمریناتی هم به دست نورکاران می رسد که عموما ساده هستند و صرفا برای سرعت دادن به فرایند رشد روحانی آنها طراحی شده اند.
اساسا تمام روح ها چون از جنس نور هستند، به صورت پیشفرض «نورکار» هستند، اما انسان به واسطه ی اقتضائات زیستن در یک بدن فیزیکی، در برهه ای از زندگی خود، این حقیقت را به یاد خواهد آورد. پس مساله فقط «زمان» است، نه برتری نورکاران نسبت به دیگران. نورکاران فقط پیشرو و پیشگام هستند و لاغیر!
چهار خصلتِ یک نورکار راستین
1. آگاهی 2. پذیرش 3. دریافت نور و حفاظت از آن 4. ارسال نور به دیگران
آگاهی
منظور از «آگاهی»، توجه داشتن به خویشتن است. «نورکار» متوجه است چه می کند و می فهمد که جهان فراتر از تصورات عامیانه در مورد مال و اموال، نرخ تورم، غرولندهای ناشی از تصمیمات سردمداران، کار شبانه روزی برای رفاه (آنطور که مردم فکر می کنند باید باشد) و جز اینها است. نورکاران قلمروی روحانی را در ابتدا به صورتی مبهم و بعدها واضح تر احساس می کنند. اطمینان دارند که «روح» دارند و «هستی» حرفی برای گفتن با آنها دارد. درک می کنند که تاریکی ها و آلودگی های درون و بیرون زندگی بشری، بخشی از واقعیت است و نیاز نیست آن را نادیده گرفته یا در مقابلشان قرار بگیرد!
این جمله ی «لازم نیست در مقابلشان قرار بگیرد» اوایل کمی دیرهضم و دور از ذهن به نظر می رسد اما بعدها که شخص ساختارهای «اِگو»/«نفس» یا «ذهنِ خودمحور» را شناخت، رضایتمندانه آن را خواهد پذیرفت. این از آن حقایقی است که تبیین آن در سطوح آگاهی پایین (که معمولا در آن به سر می بریم چون امورات این دنیایی ما اینچنین می گذرد!) چندان آسان نیست. با این حال اگر شما (که یک نورکار بالفطره هستید!) همین الان مشتاقید تا شروع به درک عمقِ این واقعیت کنید، کتاب «زمینی نو» از نورکار بزرگ و معاصر آلمانی، اکهارت تله را تهیه کرده و با دقت مطالعه کنید!
«آگاهی» شامل توجه داشتن به تاریکی های درون خودتان هم می شود! (این بخشِ سخت و چِندشِ کار است!!!) یک «نورکار»، نورِ محض نیست، بلکه نسبت به دیگران بیشتر نور دریافت می کند؛ بنابراین، او نیز در درون خود حامل تاریکی هایی است که باید با آنها مواجه شود. باید اجازه دهد آلودگیها و نقصهایش از عمق تیره و تار ناخودآگاهی بالاتر آمده و در سطح آگاهی او رها شوند. او بدین ترتیب سرشت خود و دیگر انسانها را بهتر از هر کس دیگری می شناسد. او در فرایند خودشناسی باید به خود اجازه دهد که با تاریک ترین ابعاد درون خود مواجه شود. همانطور که پیش تر گفتیم،
تمام موجودات جهان در نهایت یکی هستند، و اگر چیزی در جهان ناخوشایند و تاریک است، همگان در اعماق وجود خود از آن سهم دارند! «نورکار» هم مستثنی نیست، اما تفاوت مهم او با دیگران این است که او نسبت به این واقعیت «آگاه» است.
پذیرش
شاید بیشتر با عنوان «تسلیم» یا مقام «رضا» آن را شنیده باشید؛ (ما اینها رو نگفتیم تا فضا خیلی عرفانی نشه و خودمونی باقی بمونه!). «نورکار» همواره بر صحت این حقیقت گواهی می دهد که «همه چیز همانگونه است که اکنون باید باشد!» و «من دقیقا همانجایی هستم که الان می بایست باشم!». «نورکار» می داند که فراتر از «تقلا» کردن، چیزی هست به نام «عمل راستین». «نورکار» کاملا عملگرا است، اما عمق و گوهر «عمل» را می شناسد. او می داند که «ذهن» و مکانیسمهای شرطی شده ی آن، به علاوه ی مجهولات بی پایانی که پیش روی آن قرار دارد، هرگز نمی تواند مشخص کند چه چیزی حقیقتا و به صورت مطلق درست است.
«ذهن» (که جز نزد عروج یافتگان کامل) چیزی غیر از ساختارهای احساسی و شرطیِ اِگو نیست، احکامی صادر می کند که هماهنگ با ساختار خودش باشد و نه حقیقت! بنابراین هر «تصمیم» و «انتخابی» که ذهن منشا آن باشد، دقیقا به این معنا است که «من با میزان آگاهی فعلی چنین تشخیص می دهم که فلان تصمیم یا اقدام برای من مفید است». فقط همین!
«نورکار» به این بازی ذهن می خندد که «تمایلاتِ خویشتن برای حفاظت از هویت شخصی» را به پای «ارزش های اخلاقی، حقایق، یا سعادت اخروی» می نویسد! اینگونه است که ذهن نمی تواند به چیزی جز «تقلا» دعوت کند؛ و «تقلا» یعنی دست و پا زدنهای بیهوده. «تقلا» هرگز «عمل» نیست! این را از نورکاران تمام فرهنگهای جهان بپرس!!!
«نورکار» به تدریج و هر چه بیشتر به این حقیقت واقف خواهد شد که با «تسلیم» و «پذیرش»، سطح والاتری از آگاهی وارد میدان بازی می شود. چارچوبهای محدود ذهن (اِگو) فرو می ریزد و تازه می توان بر مبنای آگاهی جامع و کاملی که تمام این بازی را مدیریت می کند، دست به «عمل» زد. «عمل» برای نورکار، دیگر نه مشارکت های اجتماعیِ معمول یا فعالیتهای یدی و فکری، بلکه «حضور» داشتن و «خودشناسی» است!
او می داند که هر چه خودش پر نورتر باشد، نور بیشتری را از طریق روحش وارد زندگی همگان خواهد کرد و اینگونه، خواسته های او به خواسته های روح الاهی اش تبدیل می شوند. مشهور است که علامه طباطبایی (این نورکار راستین) بارها می گفته است: «ما کاری مهم تر از خودشناسی نداریم!»
اگر می خواهید بدانید چرا ما همواره صرفا «تقلا» می کنیم و نه «عمل»، باید به نرمی وارد اتمسفری جدید از آگاهی شوید. آن فضای جدید، تمام ساختارهای فکری دوران کودکی شما را می شکند (این ساختارها هنوز هم با شما است، شک نکنید!) و درک این موضوع را برایتان آسان می کند. حیفم می آید مشتاقانِ درک این موضوع را به کتاب «ذن در هنر کمانگیری» ارجاع ندهم!
هرگاه پذیرش نداری یا تسلیم نیستی از این الگو پیروی می کنی (دقت کن ببین آشنا نیست!):
1. ناراضی یا ناخشنود هستم (احساس می کنم یک چیزی کم است و به همین دلیل کلافه ام. نشانه اش هم این است که نمی توانم نیم ساعتی را آرام بدون چک کردن موبایل، دیدن تلویزیون، گوش کردن به موسیقی و بیرون رفتن با دوستانم آرام بگیرم!)
2. باید کاری کنم (تا از این حالت ناخوشایند بیرون بیایم! من این احساس و این وضعیت را نمی خواهم پس برای خارج شدن از آن کاری می کنم!)
3. آن نارضایتی برطرف شد و حالا یکی دیگه آمده. پس باید کاری کنم!
4. من خیلی مشغله دارم (چون باید کاری کنم تا احساس خوبی داشته باشم. احساس خوب عبارتست از نداشتن هرگونه حس نارضایتی و کلافگی نسبت به شرایط موجود!) // حوصله ام سر رفته بریم .... // دلم گرفته برام .... // و این داستان ادامه دارد ..... (لبخند بزن، تو اکنون در مرزهای این داستان ایستاده ای و چیزی به پایانش نمانده!)
دریافت نور و حفاظت از آن
این بخش را باید یاد بگیری! باید در میان نورکاران بزرگ شوی، تمرین کنی، بیاموزی! آنها به تو یاد می دهند از ذهن کوچکت (که تا به حال فکر می کردی خیلی بزرگ است!) بیرونی بیایی. جسارت لازم برای جدا شدن از این «پدر» هوشمند، پر زور و تاحدی بیرحم را به دست خواهی آورد، وقتی که برای اولین بار به ندای قلبت، به نجوای آهسته و کم جان شهودت گوش فرا می دهی. آنجا می فهمی که «نعره های» ذهن تو بسیار بلندتر از کلام ملایم و عاشقانه ی روحت بوده است. تو باید این مراحل را با راهنمایی استادانت طی کنی و مطمئن باش که به زودی خودت یک «استاد» خواهی شد!
اگر خیلی مشتاقی تا بدانی باید چه کنی، من به تو خواهم گفت: در «مدرسه ی نورکاری» چرخی بزن، مطالعه کن، و از هرکجا که ندای درونت اشاره کرد، شروع کن. من اینجا هستم تا به تو نورکارِ تازه وارد، سلام کنم و خوشامد بگویم. مسیری دلچسب پیش روی تو وجود دارد و هیچ مخاطره ای هم در میان نیست! شجاع باش، تحقیق کن، به درونت گوش کن، و سرنوشت محتوم خود (یعنی «نورکاری») را در آغوش بگیر! تو باید «بدرخشی» اما این بار در آسمانها!
ارسال نور به دیگران
وقتی نورکار شدی، نمی توانی همه چیز را برای خودت بخواهی، چون تو فهمیده ای که «همه» هستی! البته اگر قصد رساندن نوری که دریافت می کنی به دیگران را نداری، اشکالی ندارد، چون این تو نیستی که دریافت می کنی، این «همگان» هستند که چنین می کنند، چون «تو همه هستی»! (این جملات برای تو غریب هستند اما براحتی نمی توانی انکارشان کنی، چون در عمق سینه ات احساس می کنی که درست هستند! ولی به محض اینکه در ذهنت قرار می گیری تا آنها را ارزیابی کنی، می بینی پذیرفتن این چنین مطالبی چقدر مشکل است! من هم این صداها را خوب می شناسم!)
با اینهمه، اگر از روی آگاهی و قصد، شروع کنی به رساندنِ نور به دیگران، آن گاه تو با سرعتی بیشتر وارد سطوح بعدیِ آگاهی ات خواهی شد. بگذار خیالت را راحت کنم که رشد تو هیچ پایانی ندارد و از پس هر جهان، جهانی کاملا دیگرگون مهیای خوشامدگویی به توست! هر جهانی که پشت سر می گذاری، هرگز تصورش را هم نمی کنی که در جهان بعدی چه خبر است! تو مسافرِ سفر بی نهایتی! مسیری که هر گامش خود یک مقصد است و هیچ مقصدی پایان آن را اعلام نمی کند.
«نورکار» اما در هر صورت یک خادم است، حتی اگر روحیه ی «خدمتگزاری» چنانکه در فعالان اجتماعی یا مذهبی می بینید نداشته باشد! «نورکار» با عشق بی قید و شرطی که به خود می دهد و شناخت صادقانه ای که از خود دارد، آگاهی را منتشر می کند، بدون اینکه معین کند هر کسی باید چگونه از آن بهره ببرد یا چگونه زندگی کند. او فقط «آگاهی» را (بدون هر قید و شرطی» می پراکند. او ظرف انسانها را توسعه می دهد برای نور بیشتر، نه برای دریافت اطلاعات اضافه!
«نورکار» اینجاست و حضورش کافی است. درست مانند منبعِ نورش؛ .... خداوند!
دیدگاههای بازدیدکنندگان
دریک اگر بخوام حرف دلم یادیدگاه ونظرم رو دررابطه با کل مطالب وسایت شمابگم اینه که
289 روز پیش ارسال پاسخمن ، الان ، هم اکنون ک دارم مینویسم با ساعتی پیش ک تازه واردسایت شماشدم ب هیچ وجه حال دل وروح وافکارم قابل مقایسه نیست ، بینهایت ذوق واشتیاق دارم ک شروع کنم وخیلی محکم وقوی وبااراده ایی توام باعشق وامید ب اینکه بتونم حقیقتاخدمت کنم ب دیگرمردم وواقعا دوست دارم مثل نورباشم ک روشنایی آن هرنقطه ی تاریکی رامنورمیکند . من شاکر وسپاس گذار خدا هستم ک منبع اصلی نور دردنیا وتمام تاریکی هاست وتشکرمیکنم ازتمام استادان ومسئولین درایجاد این سایت عالی ❤❤❤🌷🌷🌷🙏🙏🙏🙏🙏
شمل قطعا یک نورپیشه ی عالی خواهید شد. ما با تمام قلبمان در خدمت شما هستیم. بدرخشید، در آسمان و زمین. الان نوبت شما است 😇
287 روز پیش ارسال پاسخهمه مطالب و میفهمم درک میکنم جز خداوند !
229 روز پیش ارسال پاسخ